روایت تولد «حلالگرد»
اولش همهچیز همان بود که انتظارش را داشتم؛
کتابخانهها، مقالهها، جلسهها و پژوهشگاه.
مدیر بودم، مینوشتم، کتابهایم چاپ میشد…
اما لابهلای جملات یک گزارش یا پشت پنجرهها، صدایی آرام میگفت:
> «همهچیز این نیست… راهی هست، اگر جرات کنی.»
و من جرات کردم.
اولین بلیت را گرفتم و به گرجستان رفتم.
نه برای ماجراجویی، بلکه برای کار.
در کوچهپسکوچههای تفلیس و کلاسهای یک کالج بینالمللی، دیدم چیزی درونم زنده میشود.
بعد، مدیر رسانه آنجا شدم؛ کنار آدمهایی با فرهنگهای متفاوت اما دلهای آشنا.
یک سال بعد، راهی ترکیه شدم؛ میان هیاهوی یک فستیوال علمی.
در همان سالها دکترای صلاحیت حرفهای رسانه را هم گرفتم، اما حالا میدانستم:
> «مدرکها فقط ایستگاهاند، نه مقصد.»
و بعد… همان جرقه. یک روز در دانشگاه، گفتم:
> «بیایید برویم؛ یک سفر دانشجویی به کنگره جهانی رسانه در ابوظبی.»
انگار همه منتظر همین بودند.
۳۴ نفر با من همراه شدند… و راه افتادیم.
ابوظبی اما فقط یک سفر نبود.
بازار، مردم، افق، سالن کنگره — همه برایم یک درس تازه بود.
فهمیدم سفر، خودش یک دانشگاه است.
دیدم جهان، زندهتر از همه کتابهاست.
و همانجا بود که معنا، رسانه و سفر درون من به هم رسیدند.
> «سفری که معنا داشته باشد.»
اینجا بود که «حلالگرد» متولد شد؛
برای کسانی که میخواهند جهان را ببینند، بفهمند و بهتر شوند.
حالا، بعد از دیدن ۲۰ کشور، میدانم:
«راه هنوز ادامه دارد.
هنوز صداهایی از دور میآیند:
«بلند شو… راه بیفت… روایت کن.»
علیرضا صدوق
مؤسس و مدیر گروه گردشگری حلالگرد
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد، کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته حال و آینده، شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد، تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی، و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد، در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها، و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی، و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.